اخراج مهندس گوگل به جرم افشاء اطلاعات

ماجرای اخراج مهندس گوگل به جرم افشاء اطلاعات !

با انتشار خبر اخراج یکی از مهندسین گوگل پس از اظهارنظر در خصوص “خودآگاهی هوش مصنوعی”، در این مطلب به آثار حقوقی تعهد به عدم افشاء و تبعات حقوقی آن پرداختیم.

هفته گذشته، ” بلیک لموین” ، مهندس واحد Responsible AI گوگل در گفتگو با نشریه واشنگتن پست گفته بود که باور دارد، یکی از پروژه‌های هوش مصنوعی گوگل به قابلیت ادراک دست یافته است. فعالیت او به اتهام نقض توافق عدم افشا، در این شرکت به حالت تعلیق درآمده است. اما توافق عدم افشا به چه معناست؟

تعهد به رازداری 

در برخی از مشاغل از جمله پزشکی و وکالت و … اصل بر رازداری پزشک و وکیل بوده و افشاء اطلاعات بیمار و موکل بدون دلیل موجه، مستحق مجازات است. در حالت کلی مستخدمین موسسات، شرکتهای دولتی و خصوصی اعم از مراتب مختلف شغلی، متعهد به حفظ اطلاعات موثر در حیطه فعالیت خود و کارفرمای خود هستند. باتوجه به حساسیت موقعیتهای شغلی، در قالب قرارداد محرمانه NDA) Non-Disclosure-Agreement) ملزم به رعایت هستند و جبران خسارتی برای عدم تعهد نیز پیش بینی شده است. حال تصور کنید علیرغم تعهد مستخدم، اطلاعات فاش گردد. افشاء چه تبعات حقوقی برای مستخدم دارد؟!

برای تحلیل این موضوع، در ابتدا باید به ماهیت حقوقی اطلاعات و ماهیت اطلاعات افشاء شده که در تقابل با نظم عمومی مطرح می شود، پرداخت.

نظریه افشاء اجتناب پذیر –  Inevitable Disclosure   

برای روشنی مطلب، روابط استخدامی را تصور کنید  که در آن، مستخدم، به دانش فنیِ کارفرما به شکلی غیرارادی واقف شده و قصد قطع همکاری با بنگاه مذکور و انعقاد قرارداد با بنگاه تجاری جدیدی را دارد. در این حالت، تکلیف حقوقی دانشِ فنی که به ذهن مستخدم منتقل شده چیست؟

در فرض بیان شده، امکان افشاء غیر ارادی اطلاعات در بنگاه جدید وجود دارد و که در قالب، نظریه “افشاء اجتناب ناپذیر” معروف است  و هدف از آن ایجاد توازن بین مصلحت مستخدم و کارفرماست. بدیهی است که استناد به این نظریه، مستلزم شرایطی و عناصری  است که از منظر حقوقی، قابلیت بررسی دارند . این عناصر، عبارتند از : میزان دسترسی به دانش فنی، میزان مشابهت مشاغل و میزان سوء نیت مستخدم . درجوامع پیشرفته با استناد به این نظریه،  امتیازاتی به مستخدم یا کارفرما اعطا می شود.

این نظریه، ناظر به مواردی است که در آنها ظّنِ درج اطلاعات وجود دارد و هنوز افشایی صورت نپذیرفته است. نهایتا اثر حقوقی این نظریه، منع مستخدم  است.  بنابراین با استناد به این نظریه نمی توان از مستخدم، مطالبه خسارت کرد. دلایل حقوقی آن نیز، واضح و روشن است چراکه  هنوز تخلف (افشاء) تحقق پیدا نکرده و بحث خسارت، زمانی مطرح است که اطلاعات افشاء شده و کارفرما متضرر شده باشد. همچنین صدور دستور موقت برای عدم افشاء اطلاعات هم از نظر ماهوی معنایی ندارد چراکه بعد از دستور موقت باید به اصل دعوا رسیدگی شود و در اینجا دعوای اصلی وجود ندارد.

اطلاعات افشاء اطلاعات در تقابل با نظم عمومی 

در رسیدگی به دعاوی افشاء اطلاعات توسط مستخدم، به بررسی ماهیت اطلاعات افشاء شده می پردازند و تضادی که  اطلاعات با منافع عمومی – نظم عمومی دارد، دارای اهمیت فراوان است. این رویکرد باعث توازن حقوق و منعی بر سوء استفاده بنگاه های تجاری است. برای مثال در مواردی که شرط عدم افشاء در تضاد با نظم و منفعت عمومی باشد، شرط باطل است و نتیجتا مستخدم ملزم به رازداری نیست. بدیهی است در صورت تعارض ” محرمانگی” و ” نظم عمومی”، افشاء اطلاعات می بایستی نزد متولیان حفاظت از نظم عمومی صورت پذیرد. افشاء شخصی و بدون ملاحظه از مصداق بر هم زدن اعتماد عمومی است و از سوی دادستان قابلیت پیگرد قانونی دارد.

تحلیل حقوقی افشاء اطلاعات کاری  خود آگاهی هوش مصنوعی

با توضیحات بیان شده، به نظر می رسد این موضوع، پتانسیل تقابل با نظم عمومی را دارد. اما آیا این تقابل، حقِ افشاء اطلاعات را به دارنده اطلاعات می دهد؟ با توجه به آسیبی که ممکن است افشاء اطلاعات از سوی غیرمتولیان به جامعه وارد کند، تصمیم گوگل در قطع همکاری با مستخدم، غیر اخلاقی و غیر حرفه ای نبوده هرچند امکان اعتراض و پیگرد قانونی برای مستخدم وجود دارد.

گردآورنده  : مریم مهردوست