تدلیس در معاملات

تدلیس در معاملات

در شرایط انجام معامله، اگر یک طرف فریب بخورد چه حق و حقوقی دارد؟ آیا می تواند معامله را فسخ و طلب خسارت کند؟ تدلیس در لغت نیز به معنای پوشاندن و پنهان نمودن عیب کالا است. در این مطلب به بررسی تدلیس در معاملات پرداختیم.

تدلیس چیست؟ 

 دربرخی معاملات، قانون به منظورانعقاد قرارداد، به صورت پیش فرض یکسری اختیارات به طرفین معامله واگذار کرده تا تحت شرایطی بتوانند معامله را فسخ کنند. قانونگذار، شرایط خاصی را معین نموده که طرفین بتوانند برای جلوگیری از ورود ضرر به هر یک از طرفین، معامله را فسخ کنند.

تدلیس به معنای عملیاتی است که موجب فریب طرف معامله شود. تدلیس در لغت نیز به معنای پوشاندن و پنهان نمودن عیب کالا است. اگر یک طرف معامله با مخفی نمودن عیب موضوع قرارداد و عقد یا نسبت دادن ویژگی خاصی به کالا، (در حالی که فاقد آن است) طرف دیگر معامله را فریب دهد، مفهومی به نام ” خیار تدلیس” به کار می رود. در چنین شرایطی برای شخص فریب خورده، حق فسخ به علت تدلیس طرف مقابل ایجاد می شود. به عنوان مثال، خریدار کالایی را بر این اساس که از تولیدات یک برند معروف واصل است خریداری می کند. فروشنده نیز به صفت اصل بودن کالا نیز اشاره کرده و با قیمت کالای اصلی به خریدار فروخته، در صورتی که قصد فریب خریدار را  داشته است. خریدار پس از خرید، مطلع می شودکه کالا اصل نیست. بنابراین حق فسخ برای خریدار ایجاد می شود که بتواند معامله را فسخ کند و ثمن و هزینه پرداخت شده را مسترد کند.

شرایط اعمال خیار تدلیس به چه صورتی است؟

زمانی شخص می تواند به خیار تدلیس استناد کند که حتما عیبی از کالا پنهان شده، یا صفت و امتیازی به کالا نسبت داده شود، در صورتی که کالا فاقد آن وصف باشد. در نهایت باید یک طرف معامله، دچار فریب شود و بدون آگاهی از عیب و نقص کالا، اقدام به خرید کالا نماید تا سپس بتواند از خیار تدلیس استفاده کند.  فردی که عیب کالا را مخفی می کند یا امتیازی به کالا نسبت می دهد، (در حالی که فاقد امتیاز است) باید همراه با سوء نیت و به قصد فریب، مرتکب تدلیس شود. چنانچه شخص از عیب کالا اطلاع نداشته باشد و یا به اشتباه گمان کند که کالا دارای آن امتیاز و وصف مورد نظر است، دیگر فریب دهنده محسوب نشده و طرف مقابل  نمی تواند معامله را فسخ کند در این شرایط تنها می تواند خسارت را مطالبه نماید.

آیا خیار تدلیس منحصرا برای خریدار یا مشتری است؟ 

شاید برخی گمان کنند خیار تدلیس منحصراً برای خریدار یا مشتری تعریف می شود، اما چنین تصوری اشتباه است. به عنوان مثال، امکان دارد بایع (فروشنده ) درعوض کالا یا مالی که می فروشد به جای وجه نقد، کالا یا مالی را به عنوان ثمن معامله از خریدار دریافت کند. بدین صورت چنانچه ثمن معامله، دارای عیب یا فاقد وصف و ویژگی نسبت داده شده توسط مشتری باشد، فروشنده فریب خورده و می‌تواند به علت تحقق تدلیس از سوی مشتری معامله را فسخ  کند و درخواست استرداد کالای فروخته شده را داشته باشد. قانون مدنی نیز مقرر نموده، چنانچه بایع (فروشنده) تدلیس کند، خریدار حق فسخ معامله را دارد. همچنین بایع نسبت به ثمن  دریافتی در صورت تدلیس مشتری، حق فسخ معامله را خواهد داشت. بنابراین خیار تدلیس مشترک  میان طرفین معامله خواهد بود.

 اعمال خیار تدلیس به چه صورتی است؟

خیار تدلیس پس از علم  به آن فوری است. یعنی هر زمان که خریدار یا فروشنده از وجود عیب یا فقدان صفت مورد نظر کالا یا ثمن مورد معامله آگاه شدند، شرایط خیارتدلیس فراهم است. در این شرایط باید در یک مدت زمان متعارف، پس از آنکه طرفین از موضوع  تدلیس اطلاع پیدا کردند اقدام به فسخ معامله نمایند. چنانچه اقدام به فسخ معامله نکنند، حق مذکور ساقط خواهد شد.

آیا طرفین می توانند خیار تدلیس را اسقاط کنند؟

خیار تدلیس از جمله اختیاراتی است که نمی‌توان در حین انعقاد قرارداد، آن را ساقط نمود زیرا با نظم عموم جامعه در تعارض است. تنها شخص می تواند پس از اطلاع از فریب خوردگی  و تدلیس از سوی طرف مقابل، از حق  فسخ خود گذشت کند و معامله را به همان صورت بپذیرد یا تنها خسارت مربوطه را مطالبه نماید.